خاطرهای از ملاقات با «یاسر عرفات»؛ دهانم از آنچه می دیدم باز مانده بود!
انیس نقاش می نویسد: در یکی از اتاقها نشسته بودیم. ناگهان مردی داخل اتاق شد. دهانم از تعجب بازماند. مردی که داخل شد، خود یاسر عرفات بود که من از مدتها پیش عکسهایش را جمع میکردم.